محیا جونمحیا جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

دخمر طلای مامان

نی نی خاله هم بدنیا اومد

محیا جون امروز ساعت 9:15 خاله زهرا زنگ زد و گفت که سنا جون نی نی خاله بدنیا اومد. ما هم قراره بعد از ظهر بریم بیمارستان تا نی نی تازه وارد مونو ببینیم. سنا جون اولین روز ورودت به زمین رو بهت تبریک میگم خاله جون قدم نو رسیده مبارک ...
31 ارديبهشت 1392

مروارید های محیا جون

سلام سلام صدتا سلام من اومدم با دندونام میخوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بیصدا شدم جز کباب خورا محیا جون جوانه زدن اولین مرواریدت مبارک ...
31 ارديبهشت 1392

بازی اشکنک داره سر شکستنک داره

اینم عاقبت شیطونی های محیا خانم       داشتی بازی میکردی که یهو شروع کردی به کردن. متوجه نشدم برای چی جیغ میزنی اومدم بغلت کردم و فورا ساکت شدی و دوباره مشغول بازی کردن شدی من هم تو اشپزخونه مشغول بودم وقتی برگشتم که ببینم داری چکار میکنی دیدم تمام دست و پاهات خونه سریع دستاتو شستم ولی خونش بند نمیومد دوباره شستم و روشو محکم فشار دادم وقتی کمتر شد برات چسبش زدم تو این فاصله دست از بازی کردنت بر نداشتی. اینم عاقبت شیطونی هات عیب نداره بزرگ میشی یادت میره ...
22 ارديبهشت 1392

شیطونی های جدید

محیا            محیا           محیااااااااااااااااااااااااااااااااا بیا اینطرف دست نزن مامان محیااااااااااااااا مگه صدات نمیزنم نکن دختر بلا خطرناکه...................   اااااااااااااااااااااااااا همینطور بهم نگاه میکنه باز کارخودشو انجام میده واااااااااااااااااااااااای لباس شویی رو ول کرد رفت سراغ اجاق گاز نکن خطرناکه بلا ...
21 ارديبهشت 1392

دختر گلم مریض شد

محیاجونم بدجوری سرماخورده.یه هفته فقط گریه میکردی وتو تب میسوختی.دارو هاتم که اصلا نمیخوردی وکلی مامانو اذیت کردی آخرشم مجبور شدم بردمت آمپول زدم تا خوب شدی. الهی قربون اون اشکات برم ...
21 ارديبهشت 1392
1